چگونه رویدادهای کیهانی ممکن است بر تکامل انسانتباران اثر گذاشته باشد؟
نکات خواندني
بزرگنمايي:
سیاست و بازاریابی - زومیت / برخورد شهابسنگها با زمین درطول میلیونها سال گذشته نه تنها دهانههای عظیمی بهجا گذاشته، بلکه شاید مسیر تکامل انسانها و حیوانات را تغییر داده است.
برخی رویدادهای کیهانی نه تنها آسمان شب نیاکان ما را روشن کردهاند، بلکه شاید زندگی و سرنوشت آنها را نیز عمیقاً تغییر داده باشند. تصور کنید: در جهانی که هنوز برق و نور مصنوعی وجود نداشت، نئاندرتالها به آسمان پرستاره مینگریستند و بیآنکه بدانند، تغییرات عظیمی در میدان مغناطیسی زمین در حال وقوع بود که میتوانست محیط زیستشان را دگرگون کند و شاید حتی در خاموششدن چراغ حیات آنها نقش داشته باشد. اما آیا واقعاً ممکن است یکی از دلایل نابودی این خویشاوندان نزدیک ما، رویدادهایی همچون وارونگیهای نامرئی میدان مغناطیسی بوده باشد؟
بازار ![]()
به میلیونها سال پیشتر برویم؛ زمانی که گونههای اولیه از انسانتباران، همچون استرالوپیتکوس (جنوبیکَپی)، بر دشتهای آفریقا گام برمیداشتند. آیا آنها شاهد برخورد شهابسنگهای غولآسا با زمین بودند؟ برخوردهایی که در لحظه میتوانستند آسمان را به آتش بکشند، زمین را بلرزانند و زیستبومها را نابود سازند. آیا این رویدادهای سهمگین، تنها حوادث طبیعی بودند یا محرکهایی پنهان در مسیر تکامل، که برخی گونهها را به سوی نابودی و برخی دیگر را به سوی سازگاری و بقا راندند؟
شاید هنوز پاسخهای قطعی در دست نباشد، اما همین احتمال که سرنوشت انسانها و خویشاوندانشان در پیوندی ناگسستنی با رویدادهای کیهانی رقم خورده باشد، کافی است تا نگاه ما به آسمان پرستاره را عمیقتر و پرمعناتر کند.
از برخورد شهابسنگها تا تکامل انسان
زمانی ایدهی نابودی دایناسورها براثر برخورد شهابسنگ، نظریهای تازه و شگفتانگیز محسوب میشد. در سال 1980، لوئیس آلوارز، فیزیکدان برجسته آمریکایی و همکارانش این فرضیه را مطرح کردند.
وقتی دانشمندان فرضیه نابودی دایناسورها بهوسیله برخورد شهابسنگ را مطرح کردند، هنوز دهانه چیکشلوب در مکزیک کشف نشده بود. بنابراین مدرک مستقیمی از برخورد وجود نداشت. تنها سرنخ موجود لایه باریکی از سنگ در زمین بود که مقدار زیادی ایریدیوم (عنصری نادر روی زمین اما فراوان در شهابسنگها) در آن وجود داشت. همین لایه سنگی غیرعادی باعث شد دانشمندان به ایدهی برخورد شهابسنگ برسند.
دههها طول کشید تا کشف دهانه چیکشلوب در مکزیک در دهه 1990 نشان بدهد که این عارضه از نظر سن و اندازه با فرضیه برخورد سیارک نابودگر دایناسورها سازگار است. بااینحال، هنوز هم دیرینهشناسان در این باره اختلافنظر دارند که آیا این برخورد دلیل اصلی انقراض دایناسورها بوده یا دایناسورها پیش از آن هم رو به افول بودند.
برخورد چیکشلوب بسیار بزرگ و مرگبار بود و انسانها بسیار خوششانس بودند که در سرتاسر دورهی تکامل و حیاتشان روی زمین، شاهد چنین رویداد عظیمی نبودند.
شهابسنگهای کوچکتر و انفجار ستارهها میتوانند بر زمین و اکوسیستمها اثر بگذارند
اما زندگی روی زمین همواره با تهدیدهای فضایی دیگری روبهرو بوده است. یکی از ایدههای مطرح این است که حدود 42 هزار سال پیش میدان مغناطیسی زمین رفتار عجیبی داشت و همین امر بحرانی زیستمحیطی در سطح جهانی ایجاد کرد که شاید در انقراض نئاندرتالها نقش داشت و راه را برای سلطه انسانهای مدرن هموار ساخت. این ایده نخستین بار در سال 2021 در مجله ساینس منتشر شد.
علاوه بر این، برخورد شهابسنگهای کوچکتر نیز قادر به نابودی اکوسیستمها است یا انفجارهای ستارهای (ابرنواخترها) میتوانند با پرتوهایشان بر زمین اثر بگذارند. به بیان دیگر، حیات روی زمین، ازجمله انسان و خویشاوندان منقرضشدهاش، همواره در معرض «باران تهدیدهای کیهانی» بوده است.
پس پرسش این است: آیا رویدادهای کیهانی بر مسیر تکامل انسان اثر گذاشتهاند؟
میدان مغناطیسی زمین و وارونگیها
میدان مغناطیسی زمین حاصل حرکت فلزات مذاب در هسته سیاره است. این میدان مانند سپری عظیم، از ما در برابر پرتوهای خورشیدی و کیهانی محافظت میکند. اما این سپر همیشه پایدار نیست:
هر چند صد هزار سال یک بار، میدان کاملاً وارونه میشود (قطب شمال و جنوب مغناطیسی جابهجا میشوند). در این حالت میدان ضعیف میشود و پرتو بیشتری به سطح زمین میرسد.
گاهی هم میدان دچار نوسان میشود: قدرتش برای هزاران سال بهشدت کاهش مییابد، جهتش تغییر میکند، اما کاملاً وارونه نمیشود.
هر چند صد هزار سال یک بار، میدان مغناطیسی زمین کاملاً وارونه میشود و تشعشات بیشتری به سطح زمین میرسد
یکی از مهمترین این رخدادها، رویداد لاشامپ بود که حدود 42 هزار سال پیش اتفاق افتاد. طی آن رویداد، میدان مغناطیسی تقریباً معکوس شد و این وضعیت چند صد سال ادامه داشت. پژوهشی در سال 2021 نشان داد رویداد لاشامپ تغییراتی در لایه اوزون ایجاد کرد و باعث تغییرات شدید اقلیمی و حتی رویدادهای انقراض شد.
مطالعهای تازهتر در سال 2024 نشان داد که درجریان دوره لاشامپ، شفق قطبی حتی تا اروپا و شمال آفریقا دیده میشد؛ بدان معنا که پرتو فرابنفش بیشتری به سطح زمین میرسید. پژوهشگران حدس زدهاند که انسانهای مدرن آن زمان رنگدانههای قرمز (اُخرا) را بهعنوان ضدآفتاب بهکار میبردند و همچنین لباسهای پوشانندهتر تهیه میکردند. این دو عامل شاید به بقا و برتری آنها کمک کرده باشد، در حالی که نئاندرتالها به چنین دستاوردهایی دست نیافتند.
میدان مغناطیسی زمین مثل سپری است که از ما دربرابر اشعههای خطرناک فضا محافظت میکند.
جالب است که رویداد لاشامپ دقیقاً کمی قبل از ناپدیدشدن نئاندرتالها اتفاق افتاد و کمتر از هزار سال با نابودی آنها فاصله داشت. همین موضوع کمی مشکوک به نظر میرسد.
اما اگر به تاریخ کامل 7 میلیون ساله انسانها و خویشاوندانشان نگاه کنیم، میبینیم که میدان مغناطیسی زمین بارها دچار تغییرات شدید یا وارونگی شده است. پرسش این است: آیا همهی این تغییرات، فاجعههای بزرگی به وجود آوردهاند؟
پاسخ: این اتفاق زیاد رخ داده است. آخرین وارونگی کامل میدان مغناطیسی حدود 795 تا 773 هزار سال پیش اتفاق افتاد و مربوط به زمانی است که هنوز نئاندرتالها وجود نداشتند، اما احتمالاً نزدیک به دورهای بوده که اجداد مشترک ما و نئاندرتالها زندگی میکردند. درطول 7 میلیون سال گذشته، چندین وارونگی دیگر هم رخ داد.
تغییرات بزرگ میدان مغناطیسی زمین که به آن وارونگی کامل میگویند، خیلی کم پیش میآید، اما تغییرات کوچکتر مانند انحراف بیشتر رخ میدهند. در این حالت میدان مغناطیسی زمین ضعیف میشود و جهتش کمی تغییر میکند، اما کاملاً برعکس نمیشود. تشخیص و بررسی این تغییرات کوچک سختتر است؛ زیرا اثراتشان روی سنگها و لایههای زمین کمتر و مبهمتر باقی میماند. پژوهشی در سال 2008 نشان داد طی 2 میلیون سال گذشته دستکم 14 انحراف بهطور قطعی رخ داده است و 6 مورد دیگر فقط شواهد غیرقطعی دارند.
در طول 7 میلیون سال گذشته، میدان مغناطیسی زمین بارها دچار تغییرات شدید یا وارونگی شده است.
پس، نئاندرتالها قبل از رویداد لاشامپ، دستکم سه بار چنین تغییرات مغناطیسی را پشت سر گذاشته و زنده مانده بودند. پس چرا باید همین یک مورد باعث نابودی آنها شده باشد؟
از طرف دیگر، اگر واقعاً رویداد لاشامپ آنقدر خطرناک بود که نئاندرتالها را از بین برد، انتظار میرفت گونههای دیگری هم در همان زمان منقرض شوند. اما چنین چیزی دیده نمیشود. برای مثال، حیوانات بزرگ در استرالیا حدود 50 هزار سال پیش به تدریج رو به نابودی رفتند، ولی در قاره آمریکا تا 13 هزار سال پیش دوام آوردند. بنابراین هیچ نشانهای از یک موج انقراض بزرگ همزمان با رویداد لاشامپ (حدود 42 هزار سال پیش) وجود ندارد.
به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان نسبت به نظریه «انقراض نئاندرتالها دراثر رویداد لاشامپ» تردید دارند. شاید این رویداد یک عامل جانبی بوده باشد، اما بعید است عامل اصلی انقراض آنها باشد.
ادعاهای دیگر درباره تأثیر رویدادهای کیهانی بر تکامل انسان هم همین مشکل را دارند: شواهد کافی برای اثباتشان وجود ندارد.
برخوردهای کیهانی
حال بیایید درباره برخورد شهابسنگها صحبت کنیم. اگر بخواهید خود را در اینترنت غرق کنید، میتوانید به سایت Impact Earth سر بزنید: پایگاه دادهای از دهانههای برخوردی روی زمین که بهصورت نقشه تعاملی نمایش داده میشوند.
در سایت مذکور میتوانید درباره دهانههای بزرگی مثل: ژامانشین در قزاقستان (قطر 13 کیلومتر و قدمت حدود 910 هزار سال) و پانتاسما در نیکاراگوئه (قطر 14 کیلومتر و قدمت حدود 804 هزار سال) اطلاعاتی پیدا کنید. هر دوی این دهانهها خیلی بزرگتر از دهانه مشهور بارینگر در آریزونا هستند که تنها حدود 1٫2 کیلومتر قطر دارد و قدمتش تقریبا 61 هزار سال است.
وبسایت یادشده دهانه برخوردی و رسوبات ناشی از آنها را در 2٫6 میلیون سال گذشته فهرست کرده است. اگر به هفت میلیون سال پیش برگردیم یعنی زمان تقریبی پیدایش نخستین انسانتباران، چند دهانه دیگر هم وجود دارد.
به ترتیب زمانی این دهانهها عبارتاند از:
شوناک، قزاقستان، 7 تا 17 میلیون سال پیش، قطر 2٫8 کیلومتر
بیگچ، قزاقستان، حدود 6 میلیون سال پیش، قطر 8 کیلومتر
کارلا، روسیه، 4 تا 6 میلیون سال پیش، قطر 12 کیلومتر
چنخر، مغولستان، 4٫9 میلیون سال پیش، قطر 7 کیلومتر
روتر کم، نامیبیا، 3٫8 میلیون سال پیش، قطر 2٫5 کیلومتر
الگیگیتگین، روسیه، 3٫65 میلیون سال پیش، قطر حدود 15 کیلومتر
اوئلول، موریتانی، 3٫1 میلیون سال پیش، قطر 0٫39 کیلومتر
باید به خاطر داشت که دهانه های ذکر شده فقط آنهایی هستند که میشناسیم. هیچکدام از آنها با دهانه چیکشلوب (حدود 200 کیلومتر قطر) قابل مقایسه نیستند. بزرگترینشان تنها یکدهم یا یکبیستم آن اندازه دارند. بااینحال، همینها هم میتوانستهاند پیامدهای قابلتوجهی داشته باشند.
بدیهی است که زمان و مکان برخورد نیز اهمیت دارند. برخوردهای بزرگ در قزاقستان 6 یا 7 میلیون سال پیش احتمالاً اثری بر انسانها نداشتند، چون در آن زمان انسانتباران هنوز فقط در آفریقا بودند. اما جالب است که بدانیم در زمان زندگی استرالوپیتکوس، دو برخورد مهم در آفریقا رخ داد: روتر کم و اوئلول. بااینحال، پژوهشگران تاکنون اثرات زیستمحیطی این دو برخورد را بررسی نکردهاند.
برخورد دیگری در حدود 790 هزار سال پیش رخ داد. این برخورد سنگهای ذوبشدهای به نام تکتیت در سراسر آسیای جنوبشرقی و استرالیا پراکنده کرد. پژوهشی در سال 2019 نشان داد که این سنگهای ذوبشده احتمالاً مربوط به یک دهانه مدفون در لائوس هستند که قطر آن حدود 15 کیلومتر است.
آن برخورد شهابسنگ احتمالاً قبل از ظهور نئاندرتالها اتفاق افتاده بود، یعنی برای آنها خیلی تأثیرگذار نبوده است. اما برای انسان راستقامت در همان منطقه، رویداد مهمی به حساب میآمد، گرچه، سرنوشتساز نبود؛ زیرا گونه انسان راستقامت همچنان تا حدود 117 تا 108 هزار سال پیش زنده ماند و ادامه حیات داد.
ستارههای در حال مرگ
رویدادهای دورتر، مثل انفجار ستارهها چه؟ وقتی ستارههای عظیم منفجر میشوند (ابرنواختر)، تودههای عظیمی از ماده و پرتو به سراسر کهکشان میفرستند. سالهاست میدانیم ابرنواخترهای نزدیک میتوانند ردپای خود را به شکل ایزوتوپهای غیرمعمول آهن در سنگها باقی بگذارند.
شناسایی دقیق این رویدادها دشوار است، اما بهنظر میرسد چند مورد در چهار میلیون سال گذشته رخ داده باشد. دو انفجار ستارهای عظیم تقریباً 2٫3 و 1٫5 میلیون سال پیش رخ دادند. مطالعهای دیگر هم دو رویداد بین 1٫5 تا 3٫2 میلیون سال و 6٫5 تا 8٫7 میلیون سال پیش را پیشنهاد کرده است. پژوهشهای جدیدتر بیشتر روی بازه 2 تا 3 میلیون سال پیش تمرکز دارند؛ زمانی که پرتوهای ناشی از یک انفجار ستارهای عظیم به زمین رسید.
ابرنواخترها مثل انفجاری عظیم، مواد و انرژی زیادی را به فضا میفرستند.
پژوهشگران درباره پیامدهای احتمالی انفجارهای ستارهای بزرگ فرضیههایی مطرح کردهاند. یکی از فرضیهها که در سال 2023 منتشر شد، این است که پرتوهای کیهانی اضافی ناشی از ابرنواختر باعث افزایش پوشش ابر و در نتیجه سردتر شدن زمین شدند و این اتفاق ممکن است بر جنوبیکپیهای ساکن آفریقا اثر گذاشته باشد.
در طول تکامل انسان، رویدادهای کیهانی متعدد رخ دادهاند، اما شواهد کمی وجود دارد که مستقیماً باعث انقراض انسانتباران شده باشند
آدریان ملوت، فیزیکدان دانشگاه کانزاس، بیش از 20 سال است روی چیزی کار میکند که خودش «اخترفیزیک زیستی» مینامد: بررسی اینکه چگونه رویدادهایی در فضا، مثل ابرنواخترها، ممکن است بر حیات زمین تأثیر گذاشته باشند. بیشتر کار او مربوط به زمانهایی بسیار پیشتر از انسانتباران است.
ملوت بهویژه به 2٫6 میلیون سال پیش اشاره میکند؛ زمانی که دوره پلیوسن پایان یافت و پلیستوسن آغاز شد. در آن زمان حیوانات بزرگ دریایی به ورطه انقراض کشیده شدند. شاید علت اصلی، یک ابرنواختر بوده باشد. او پیشنهاد کرده است که چنین رویدادی زمین را در معرض ذراتی به نام «میون» قرار داده که میتوانسته هم تغییرات اقلیمی (مثل آتشسوزیهای مکرر) ایجاد کند و هم پیامدهای مستقیم (مثل افزایش سرطان) به دنبال داشته باشد. بااینحال، دیرینهشناسانی که آن انقراض را بررسی کردهاند، عامل اصلیاش را کاهش زیستگاههای غنی ساحلی میدانند.
نتیجهگیری
بهقدر کافی تهدیدهای کیهانی را برشمردیم. نکته اصلی این است که در طول تکامل انسان، رویدادهای خطرناک بسیاری از برخورد شهابسنگها گرفته تا انفجار ستارهها و تغییرات میدان مغناطیسی زمین رخ دادهاند. بااینحال، شواهد بسیار اندکی وجود دارد که هر یک از آنها بهطور مستقیم باعث انقراض انسانتباران یا حتی گونههای دیگر شده باشد.
بنابراین، به نظر میرسد این عوامل، هرچند مهم بودهاند، تنها نقشهای فرعی در داستان تکامل انسان داشتهاند. بیشک برخی برخوردها اثرات محلی شدیدی داشتهاند، اما این با نابودی یک گونه یا شکلگیری یک سازگاری جدید تفاوت دارد.
لینک کوتاه:
https://www.siasatvabazaryabi.ir/Fa/News/785013/