کارآفرینی از رهگذر دانشگاه صنعت نفت
وزارت نفت
بزرگنمايي:
سیاست و بازاریابی - دانشگاه و پژوهشگاه صنعت و دیگر مراکز علمی و تحقیقاتی وابسته به صنعت نفت از مهمترین سرمایههای کشور و وزارت نفت هستند، با یک فرض محال اما بسیار قابل تأمل، فرض کنیم نفت این مراکز علمی را در اختیار نداشت؛ در این صورت و بیشک، نخستین موضوعی که به ذهن میرسید این بود که بدون داشتن چنین مراکزی، امکان داشتن چنین صنایع توانمندی وجود نداشت.
در صورت فقدان چنین سرمایههای مهمی، اولویت نخست هر کشوری با چنین ذخایر عظیمی، راهاندازی چنین مراکزی بود. آنچه متاسفانه در سالهای اخیر مشاهده شد، گردآوری نخبگان کشور و آموزش آنها و سرانجام رها کردن آنها در فضایی فاقد شغل و سرشار از نااطمینانی بوده است. فارغالتحصیلان دانشگاه نفت در صورتی که امکان جذب در مراکز صنعت نفت را نداشته باشند و دانشگاه نیز نقش و برنامهای برای کارآفرینی نداشته باشد بهراحتی به مهاجرت به کشورهای دیگر که رقیب ما در تولید هستند، فکر میکنند و در نتیجه مهاجرت نخبگان، ارتفاع فناوری و نوآوری در دنیای رقابتی برای کشور ما کوتاه و کوتاهتر میشود.
برای روشن شدن اهمیت مراکز علمی و تحقیقاتی در ایجاد فضای کسب و کار و توانمندسازی کارآفرینان، نگاهی به روند شکل گیری این مهم در دانشگاه کمبریج انگلستان بهعنوان یک نمونه موفق در تولید کار می اندازیم. می بینیم چگونه این دانشگاه فضای کار و تولید را برای ظهور ایدههای نو شکافت و خدمات خود را به جامعه توسعه داد.
منطقه کمبریجشایر انگلستان که دانشگاه کمبریج در آنجا قرار دارد، مانند منطقه کوتعبدالله اهواز که دانشگاه صنعت در آنجا واقع است، از فقیرترین مناطق انگلستان بود و در پناه توجه دانشگاه به صنعت و با سیاست کار آفرینی، با فناوری برتر و برنامهریزی صحیح به دومین منطقه ثروتمند انگلستان تبدیل شد، این در حالی است که منطقه کوتعبدالله نتوانست به منطقه ای برای تولید ثروت در پرتو دانشگاه صنعت نفت تبدیل شود.
کوت عبداللههای فراوانی در سرزمین ما وجود دارد که دشتهای تشنه آن تنها با آب کار آفرینی و تولید سیراب میشود. دشتهایی که هنوز اقتصاد مقاومتی با همه توان و قدرتش نتوانسته آنها را سیراب کند، اما در پرتو نگاهی عمیق و جهاد گونه شکوفایی در آنها شدنی است.
این تغییر فوقالعاده در منطقه کمبریجشایر در نتیجه فرآیند گفتمانی با دانشگاه کمبریج رخ داد و این دانشگاه با هدف برتری طلبی در سطح جهانی فرآیند مدرنیزاسیون را بهدرستی طی کرد.
پدیده صنعت با فنآوری برتر از فعالیتهای دانشگاه می زاید و کارآفرینی به محیط علمی پویا نیاز دارد. در پی سیاست دانشگاه کمبریج تعداد زیادی بنگاه با فناوری نو در آن منطقه بر پایه ایدههای علمی توسط افراد مبتکر رونق یافت. کمبریج نخستین دانشگاه در بریتانیا بود که همانند استانفورد در آمریکا توانست بنگاهها، با فناوری برتر را جذب پارکهای علم و فناوری کند.
دانشگاه صنعت نفت اکنون فارغ از رخدادهای گذشته و با یک سیاست عالمانه میتواند مغزهای صنعت نفت را که از سر ناچاری سودای مهاجرت برای جستوجوی کار در شرکتهای رقیب و خارج، را دارند در مسیر حل مشکلات صنایع عظیم نفت، گاز و پتروشیمی قرار دهد.
این دانشگاه با خلق شبکهای از مبتکران قادر است تور ایمنی برای جلوگیری از شکست ایدهها را بگستراند و اکوسیستم نوآوری و فناوری در صنعت نفت را در پیوند با مراکز بزرگ تولیدی، علمی و تحقیقاتی وابسته به وزارت نفت، ایجاد کند.
وزارت نفت برای داشتن دانشگاهی کار آفرین نیازمند طراحی یک طرح جدید نیست بلکه باید پدیده کار آفرینی را در فضای کشور پدیدار کند، این پدیده در مرحله نخست از بنیان جامعه از بنگاههای با فناوری برتر، پدیدار می شود. ارکان این جامعه، دانشجویان مبتکر و خلاق، دانشگاه پیشرو در کار آفرینی و شرکتهای فناورمحور است.
این شرکتها در کنار دانشگاه و بهرهگیری از دانشجویان خلاق، سود میبرند و سوددهی این شرکتها در کنار دانشگاه نفت به راحتی دیگر شرکتها را جذب مراکز علمی و تحقیقاتی میکند، بهعبارتی انرژی ذخیره شده در دانشگاه اگر آزاد شود توانایی حرکت فناورانه در صنعت و جذب سرمایهها را دارد.
فرآیند مدرنیزاسیون دانشگاهها مرحله دومی است که لازم در شکل دادن آن برنامهریزی درستی انجام شود، مسیری که اکنون از دانشگاه صنعت نفت در ذهن جامعه تداعی شده، مکانی است که در آن دانشجویان پس از آموزش لازم و فارغالتحصیلی جذب یکی از مراکز تولیدی میشوند.
در فرآیند مدرن شدن، خلق ارزش و توانایی کار آفرینی مدنظر دانشگاه خواهد بود، دانشگاه رفتار سنتی و آموزش محور را رها کرده و بهدنبال نقشآفرینی در فضای کسب و کار و تبدیل دانش به محصول و خلق ارزش است.
مرحله سوم برای دسترسی به پدیده پایدار کار آفرینی، تسهیلات مورد نیاز برای طی کردن این فرآیند است. برنامهریزی و استفاده کارآ از امکانات و ظرفیتهای موجود و حمایتهای دولت در گامهای اولیه ضروری است اما در ادامه وقتی زایش و سرآمد شرکتها با محوریت دانشگاه صنعت نفت به اثبات رسید، شرکتهای دانشبنیان و شرکتهایی که سودآوری ناشی از حرکت در مسیر دانشگاه کار آفرین را مشاهد کردند از سرمایهگذاری دوباره دریغ نخواهند کرد و بر تعداد آنها افزوده خواهد شد.
سرمایهگذاریها پیاپی و حمایتهای سرمایه گذاران سرانجام آن فرآیندی که ما از آن به «پدیدار شدن پدیده کار آفرینی» یاد میکنیم، به همراه دارد.
دانشگاه با این سبک و سیاق میتواند جریان نیرومندی را برای جابهجایی مرزهای دانش در صنعت ایجاد کند، رونق تولید و تولید علم و بهکارگیری دانش و تجاریسازی محصول، بدون حضور و مشارکت بنگاهها و مراکز کارآفرین و سرمایهگذاران قدرتمند که همپیمانان غیررسمی مراکز علمی به شمار میآیند، امکانپذیر نیست.
دانشگاهها در صورتی که از رشد و توسعه صنایع غافل باشند، حرکت و دستاوردهای آنها در تعارض با رشد و توسعه خواهند بود، اما در صورتی که پیوند بین صنعت و دانشگاه ناشی از حل مشکلات صنعت باشد به این معناست که دانشگاه آنچه را خود دوست دارد و به آن عادت کرده رها کرده و امورات مهم برای نظمدهی به فرآیند رشد را ساماندهی می کند.
اکنون با توجه به آنچه رخ داده است این احساس که دانشگاه میتواند بهسرعت خود را منشا تحولات بزرگ در پهنه حل مشکلات صنعت کند، در میان برنامهریزان وجود ندارد، اما آغاز حرکتی عقلانی برای ایجاد یک تحرک اساسی در دانشگاه صنعت نفت احساس می شود.
برجستگی دانشگاه صنعت نفت و مراکز علمی و تحقیقاتی وابسته به وزارت نفت، زمانی روشن میشود که این مراکز پرچمدار واقعی توسعه و کارآفرینی در این صنایع بزرگ باشند و در خلق ثروت، برنامه داشته باشند.
در این مقاله از کتاب دانشگاه نسل سوم و دانشگاه کارآفرین، نویسندگان: یوهان جی وایسما، هنری اتزکوویتز، آلن گیپ که توسط دکتر ایرج نبی پور گردآوری و ترجمه شده است، بهره بردهام.
امین عربی
لینک کوتاه:
https://www.siasatvabazaryabi.ir/Fa/News/217846/